بیزبان آمد از آن حضرت، خطاب کآینه است این حضرت، چون آفتاب
هر که آید خویشتن بیند در او تن و جان، هم جان و تن، بیند در او
چون شمـا سیمرغ، اینجا آمدید سی، در این آینه، پیدا آمدید
گــر چهل، پنجاه مرغ، آیند باز پردهیی از خویش، بگشایند باز
گرچه بسیاری بـسر شدهاید خویش میبینید و خود را دیدهاید
این همه وادی که واپس کردهاید وین همه مردی، که هر کس کردهاید
محو ما شد در صد عزّ و ناز تـا بـه ما در خویشتن یابید باز
«عطار نیشابوری»
منطقالطیر فریدالدین عطار نیشابوری، تبلور جهاننگری ناب عرفانی ادبیات فارسی و فرهنگ ایرانی، بزرگترین تمثیل عرفانی در جهان اسلام و یکی از ارجمندترین آثار عرفانی جهان بشریت به شمار میآید. منطقالطیر، شاهکار ادبیات عرفانی زبان فارسی است. در منطقالطیر؛ «سیمرغ»، رمز و نماد «حقیقت» است که برای رسیدن به او، باید هفت وادی طلب، عشق، معرفت، استغنا، توحید، حیرت و فقر و فنا گذشت تا به آن حقیقت دست یافت. از نظر عطار، حقیقت «سیمرغ» یعنی به خود رسیدن، وقتی که سالک از مراحل دشوار و صعب و خطرناک گذشت و در هر وادی و مرحله، چیزی را از وجود خویش دور کرد و ترک علایق کرد و صافی شد، آنگاه او و همه آنها که با او همراهند به حقیقت یا جوهر سیمرغ دست مییابند. عطار، این موضوع را از زبان مرغان، نقل میکند؛ هدهد، پیر و مرشد و راهنمای مرغان است. در داستان عرفانی منطقالطیر یا «زبان مرغان»، هر مرغی نماد و رمز گروهی خاص از مردم است. آنها پس از آنکه پاک و منزه میشوند و نور الهی بر آنها میتابد. در برابر آینه حقنما قرار میگیرند، پس بیش از عکس سی مرغ در آن آینه نمیبییند، چنین است که درمییابند که به حقیقت، بین آنها و سمیرغ، جدایی نیست.