هر شهر و دیاری را با یکی از شاخصترین ویژگیهای آن میشناسیم؛ تهران را با برج آزادی، مشهد را با حرم امام رضا (ع)، اصفهان را با سی و سه پل، شیراز را با آرامگاه حافظ، یزد را با بادگیرها، همدان را با آرامگاه ابن سینا و نیشابور را با آرامگاه خیام. آرامگاه حکیم غیاثالدین ابوالفتح عمر خیام نیشابوری -که یکی از شخصیتهای مشهور علمی و ادبی ایران در سطح جهانی است- برجستهترین ما به ازای تصویری نیشابور، در حافظه و خاطر ما ایرانیان و مردم دیگر کشورهای جهان است و با این پیشینه برخاستن نامورانی همچون خیام و عطار و ثعالبی و قشیری و رضیالدین و بکتاش و ادیب و ... از این دیار و حضور پربار آن در تاریخ ایران، نیشابور را شهر تاریخ و فرهنگ میدانیم. اما بعضیها میگویند که این چهره فرهنگی و تاریخی، آنچنان در کفه هویتی نیشابور، سنگینی میکند که بر دیگر ویژگیها و نماهای نیشابور، سایهای بزرگ انداخته و مانع دیده شدن آنها میشود. یکی از نماهای شایان نیشابور، ویژگیهای اقلیمی و طبیعت آن است.
برای درک طبیعت نیشابور، باید به این دیار سفر کرد. هنگامی که به سمت دشت نیشابور حرکت میکنیم از دهها کیلومتر دورتر، یک چیز همواره در افق دید ما حضور دارد و چشمنوازی میکند؛ «بینالود»، فقط پسزمینه زیبای بصری شهر نیشابور نیست بلکه عامل اصلی لطافت هوا و سرسبزی دشت نیشابور نیز همین کوهستان بخشنده است که به طول حدود 125 کیلومتر، سرتاسر جبهه شرقی این دشت را به صورت مایل –از شمال غرب تا جنوب شرق- در بر گرفته و آن را از دشت توس (مشهد امروز) جدا میکند. اگر از سوی کویر مرکزی ایران و کویر سبزوار به سمت نیشابور حرکت کنیم، از حدود پنجاه شصت کیلومتری شهر، لطافت و تازگی هوا را احساس و استشمام میکنیم که اوج و تمامیت آن، در «نسیم صبح نیشابور» تجلی مییابد. چنانکه ادیب نامدار همروزگار ما، جناب دکتر میر جلالالدین کزاری، در وصف این لطافت و تازگی بهشتآسا میگوید:
صبح نشابور، صبح شادی و مستی است
صبح نشابور، صبـــــح بـادهپرســـتی است
بیش، چه گفتـــن تــــوان ز صبــــح نشابور
صبح نشابور، صبـــح خلقت هستی است
بینالود، با رودخانههای یازدهگانهای که در این دشت، روان میشوند، منبع تامین آب و رونق کشاورزی و رگ آبادانی بر و بوم نشابور است، به همین خاطر، بینالود را «مادر مهربان نیشابور» مینامند. همچنین بینالود، زادگاه و پرورشگاه «ریواس» -گیاه اسطورهای اقلیم نیشابور و رهاورد و سوغات این شهر- است که در ماههای اردیبهشت و خرداد میتوان در اینجا، ساقههای تازه و آبدار ریواس نیشابور را تهیه کرد و در دیگر فصلهای سال، شربت و سایر فراوردههای ریواس در فروشگاهها و مراکز تهیه سوغات، در دسترس است. اما، اگر تنها بهانه ما برای سفر، دیدن نمای وسیع و زیبای بینالود -که پسزمینه و همراه همیشگی زندگی و خاطرههای مردم نیشابور است- و آرمیدن در آغوش سبز و باطراوت رودکدهها و ییلاقات بینالود (دیزباد، درّود، خرو، گرینه، بوژان، رود، برفریز، چنگهبز، طاغان، درخت جوز، بار، بقیع، کلیدر) باشد، از یک سفر تمامعیار و خاطرهانگیز، هیچ چیز، کم نخواهیم داشت. راستی، بهترین زمان سفر به نیشابور، نیمههای اردیبهشت تا اوایل شهریور است. هر چند، مناظر درختستانهای رنگارنگ ییلاقات، در پاییز؛ و بینالود پوشیده برف، در زمستان؛ چیزی است که کمتر جایگزینی برای آن میتوان یافت.
بینالود، بزرگترین و مرتفعترین رشتهکوه خراسان و شمال شرقی ایران، و نام قدیمتر آن «رئونت» یا «ریوند» به معنی «تابان و دارنده جلال و شکوه» است که در کتاب کهن «اَوِستا»، آمده است. همچنین بینالود، به خاطر بلندا و شکوه آن، با لقب «بام خراسان» شناخته میشود. مرتفعترین قلههای خراسان که «شیرباد» و «بینالود» نام دارند بر روی این رشتهکوه و در حوزه جغرافیایی شهرستان نیشابور، واقع شدهاند. قلل سهگانه بینالود که از داخل شهر و جای جای دشت نیشابور، به شکلی شبیه به W دیده میشوند در جبهه شمالی و مشرف بر شهر قرار دارد. در زیر، چند چشمانداز از رشتهکوه و قله بینالود را از درون و حومه شهر نیشابور میبینیم./«نیشابور، سرزمین هفتاقلیم»