«نامکی شَتریهائی اِیران» به زبان فارسی میانه (پهلوی)، که با نام «نامه شهرستانهای ایران» به فارسی امروز برگردانده شده، تنها نسک برجای مانده از دوران ساسانیان است که ویژه جغرافیای ایرانشهر و یادکرد شهرستانهای ایران است. در گفتارِ «نامه شهرستانهای ایران»، نیشاپور، از شهرهای جغرافیای خاوران ایرانشهر است که به دست «شاپوهری ارتخشیران» بنیان گذاشته میشود؛ «شتریستان نیوشاپوهر، شاپوهری ارتخشیران کرت، پت هان گاس، کاش پهلیزک ای تور، اوزت، اوش هم گیواک فرموت کرتن» یعنی: شهرستان نیشابور را شاپور اردشیران ساخت بر آنجا که پهلیزک تو را شکست داد و به همان جای، فرمود ساختنش.
از دیگر نمودهای شناسایی نیشاپور ساسانی میتوان به استقرار «کنارنگ ابرشهر»، «دودمان سورن»، «آتشکده آذر برزین مهر»، «پیروان نسطریوس» اسقف نستوریها، «مزدک»، «فاتک» پدر مانی و «چشمه سو» در این بوم اشاره نمود. اما امروز، یکی از المانهای شهری نیشابور، «پیکره شیردالهای سهگانه ساسانی» است که بازسازی شده یافتههای باستانی نیشابور میباشد و به دیرپایی فرهنگی این دیار در آن روزگاران، اشاره مینماید. اما از بازبینی معماری، هنر و نگارههای دوران ساسانیان، چنین دریافت میگردد که «شیردال»، از نمودهای شناسایی هنری و اسطورهای این دوره است و به گونه دگرگونییافته «سیمرغ ساسانی» یا «اژدهای بالدار ساسانی» نمود پیدا میکند. با این پیشینه، میتوان پیکره شیردال باستانی نشابور را، نماد ساسانی-اساطیری شهر نیشاپور نامید. اما «شیردال» چیست و «شیردال نیشابور» چگونه است؟
«شیردال»، از مرغان اسطورهای دوران باستان است که در پارسی میانه به آن «بَشکوچ» و در زبان انگلیسی، «گریفین» (Griffin) گفته میشود. شیردال، سر و بالی عقابمانند و بدنی مانند شیر و گوشهایی شبیه اسب دارد، بنابراین جانوری است که از شیر و عقاب (دال) ترکیب یافته و نماد قدرت این دو، یعنی؛ شهریاری بر زمین و آسمان میباشد. ترکیب شیر و عقاب، این دو جانور بلندمرتبه منسوب به خورشید که هر دو از نمادهای میترا، مهر یا خدای خورشید بودهاند، شخصیت ممتاز و برجستهای به این موجود اساطیری میدهد. در متون اسطورهشناسی، «شیردال»، مانند برخی دیگر از جانوران افسانهای، ایستاده در کنار «درخت زندگی» توصیف شده که عنوان نگهبان و محافظ جادههای منتهی به رستگاری را داشته، و از دیدگاه روانشناسانه، شیردال را، نمادی از ارتباط بین انرژی فکر و روح با نیروی کیهانی موجود در طبیعت، دانستهاند.
نمونههایی از این پرنده شگرف را میتوان در افسانهها و هنر ایران، بینالنهرین، مصر، یونان و هند بازیابی نمود. گروهی از اسطورهشناسان بر این باورند که «سیمرغ» یا «عنقا» در ادبیات کلاسیک پارسی نو، نمود نوینی از شیردال یا بشکوچ است. برخی پژوهشگران نیز بر این باورند که این پرنده، همان «هما» یا «همای» است که جایگاه بلندی در ادبیات و باورهای ایرانیان دارد. هما، همان مرغ خوشیُمن و خجسته است که هر از گاهی، پدیدار شده و گِرد شهر میگردد، سپس بر سر یکی از مردم شهر مینشیند. بر این باور بودهاند که آن سال برای این شخص، مبارک و میمون خواهد بود.
در ادبیات اروپایی نیز، به شیردال اشارههای فراوانی شده است. برای مثال؛ دانته در «کمدی الهی»، در جایی که سفر در دوزخ و برزخ به پایان میرسد، سوار بر شیردالی که به سرعت برق حرکت میکند، سفر به بهشت را آغاز کرد؛ البته این نخستین نمود شیردال در فرهنگ ایتالیایی نیست، در پیزا، از ایتالیای قرون وسطی نیز شیردالی برنجی، باقی مانده که بهنظر میرسد منشاء آن، سرزمینهای اسلامی باشد یا از روی دست صنعتگران مسلمان ساخته شده باشد. «شیردال پیزا»، که بزرگترین مجسمهی شیردال دوره اسلامی است بیش از یک متر بلندی دارد و احتمالا در قرن یازدهم میلادی در آندلس ساخته شده است. همچنین، شیردال، به عنوان نشان برخی جایها، خاندانها و یا نماد و آرم خاص در کشورهای اروپایی از جمله لهستان، آلمان، سوئد، نروژ، فرانسه، رومانی، ایتالیا، انگلستان، لوگزامبورگ، چک و … بکار رفته است.
نگاره شیردال در پرچم استانهای پامرانی کشور لهستان
پیکره شیردال، در قالب تندیس و نقش، در معماری و به ویژه معماری عیلامی، کاربرد زیادی داشته. یک نمونه از شیردال در شوش پیدا شده، روی کفل این شیردال، نوشتهای به خط میخی عیلامی از «اونتاشگال» است که آن جانور را به «اینشوشیناک»، خدای خدایان عیلام، پیشکش نموده. «شیردال شوش»، به دست بانو «گیرشمن»، بازسازی شده در موزه شوش نگاهداری میشود. نمونههایی از شیردال، در مناطقی از آسیای غربی و مرکزی، مدیترانه و یونان نیز کشف شده است.
سردیس برنزی شیردال، مربوط به قرن هفتم پیش از میلاد، موزه المپیا در یونان
قدیمیترین شیردال کشفشده در آسیای مرکزی، به سدههای پنجم و چهارم پیش از میلاد برمیگردد و به حکومتهای تابع امپراطوری هخامنشی متعلق است. هخامنشیان، شیردال را نگهبانی در برابر اهریمن، جادو و دروغ میدانستند. سرستونهای مشهور هخامنشی هم یکی از مشهورترین دستساختهها بشری هستند که شیردالها را نمایش میدهند. «شیردال تخت جمشید»، از آثار دوره هخامنشی، یکی از معروفترین نمونههای تندیس شیردال در جهان است.
شیردال تخت جمشید
شیردال را در آثار مربوط به دوره ساسانی، با فراوانی بیشتری میتوان دید. شیردال ساسانی به صورت نقش و تندیس پرندهای رایج و متداول میشود که به «سیمرغ ساسانی» یا «اژدهای بالدار ساسانی» معروف است. این پرنده، پیکرهای است از سری شبیه شیر یا سگ، با بالها و چنگال عقاب و در برخی موارد دمی از پرهای طاووس. هر چند ترکیب قدیمی این پیکره عقاب و شیر نیز در آثار دوره ساسانی دیده میشود. این پرنده اساطیری و غولآسای ایرانی که در سطحی فراگیر، در تمام آثار هنری ساسانی از فلز، سنگ، و منسوجات دیده میشود مفهوم رسانیدن خوشبختی و به خیر بودن زندگی را برای دارنده آن داشته است.
نمونهای از نگاره سیمرغ، بر روی ظرف و پارچه، در آثار دوره ساسانی
پیکرهای ساسانی از این پرنده اساطیری، در موزه بریتانیا موجود است، گفته شده که در نزدیکی رود هیرمند افغانستان یافت شده است. همچنین دو پایه برنزی که به موزه متروپلیتن نیویورک انتقال یافته، این پایههای تخت، شباهت بسیار زیادی با پایههای تخت روزگار ساسانیان دارد. گیرشمن در کتاب «هنر ایران در دوره پارت و ساسانی»، ضمن نمایش تصویری از این نمونه پایه تخت، آن را در ردیف شاهکارهای هنر ساسانی به شمار میآورد و نیز در جایی دیگر نقش یک بافته ابریشمین که تصویر یزدگرد سوم را در حالی که بر روی شیردالی سوار است و به دفع شیردال دیگری میپردازد، آورده است.
نمونههایی از پیکره و نگاره پرندگان و حیوانات در میان یافتههای باستانی نیشابور
مردم باستان، شیردالها را دارای قدرت شفابخش و همچنین پاسبان گنجینهها میدانستهاند. طرح این موجود افسانهای را در بسیاری از مجسمهها و بناها و اشیاء باستانی ایران میتوان دید. در موزه ارمیتاژ روسیه، در بخش هنر ایران، پایه تختی به شکل شیردال به نمایش گذاشته شده که مربوط به سده چهارم میلادی میباشد. از دیگر نمونههای معرفی شده در این موزه، سر نقرهای یک شیردال است که گفته شده احتمالا متعلق به سده هفتم میلادی است. در یافتههای باستانشناسی و اکتشافات مربوط به حوزه باستانی نیشابور، نقشها و تندیسهایی از پرندگان، حیوانات و موجودات طبیعی یا انتزاعی و اساطیری گوناگون دیده میشود که نمونههایی بسیاری را میتوان در آثار موجود در موزه متروپلیتن نیویورک و موزه ملی ایران و سایر موزههای جهان دید. یکی از یافتههای باستانی این حوزه، «شیردال ساسانی نیشابور» است.
پیکره شیردالهای سهگانه ساسانی نیشابور
در حوزه باستانی نیشابور، در اواخر دهه 1380، یکی نمونه پیکره شیردال که در روزگار ساسانیان به عنوان پایه تخت استفاده میشده، کشف گردید. در تاریخ 18/01/1387، روزنامه کیهان، خبر از اقدام به ساخت تندیس «شیردال نیشابور» داد: «در راستای بازسازی نمادها و نشانههای فرهنگی و تاریخی نیشابور، شیردال -یکی از آثار تاریخی این شهر- در دست مشابهسازی است. سرپرست سازمان پارکها و فضای سبز نیشابور با اعلام این خبر افزود: این نماد که در یکی از موزههای تهران نگهداری میشود با تکنیکهای ویژه، با ارتفاع 2 متر در حال ساخت است و در آیندهای نزدیک در یکی از پارکهای سطح شهر نصب و رونمایی خواهد شد. این اثر به پیشنهاد اداره میراث فرهنگی و توسط هنرمند صاحبنام –علیرضا قدمیاری– در دست مشابهسازی است.»
اکنون، تندیس شیردالهای سهگانه باستانی نیشابور در «بوستان قلم» در شمال شهر نیشابور خودنمایی میکند. بوستان قلم، با مساحت 28000 متر مربع، در شهرک قدس، در موقعیت جغرافیایی 36 درجه و 14 دقیقه و 30 ثانیه شمالی و 58 درجه و 48 دقیقه و 53 ثانیه شرقی، در بین خیابانهای دانشگاه 13 و 17 گسترده شده است. ویژگی قابل توجه این بوستان، طراحی و ایجاد گِرد یا دایرهای فضاهای سبز، میدانهای بازی و راهروهاست. تندیس شیردالهای سهگانه، در حوض بزرگ دایرهایشکل واقع در مرکز بوستان، و بر روی یک سکوی دایرهای دارای سه پله، نصب شده است. این تندیسها، چند پیکره دیگر، طراحی دلچسب فضای سبز، نمای کوهستان بینالود در زمینه شمالی از جاذبههای بصری خاص فرهنگی، هنری و طبیعی بوستان قلم میباشند.
در زیر، تصویرهایی از تندیس شیردالهای سهگانه نیشابور آمده است. برای دیدار بوستان قلم و تندیس شیردالهای سهگانه باستانی نیشابور، از طریق بزرگراه امام رضا (کمربندی نیشابور)، وارد یکی از بولوارهای جانبازان، معلم و یا غزالی شده و سپس به سوی شمال (بولوار فضل) ادامه مسیر دهید بلوار دانشگاه، در میانههای بلوار فضل قرار گرفته است با ادامه مسیر در جهت شمال بولوار دانشگاه، بوستان قلم، از طریق خیابان دانشگاه 13 در سوی شرقی بولوار دانشگاه در دسترس میباشد.